نشست67 از سلسله گفتگوهاي نوين پژوهشي با موضوع "اخلاق پزشکي در تمدن اسلامي"
311667.mp3
نشست67 از سلسله گفتگوهاي نوين پژوهشي با موضوع "اخلاق پزشکي در تمدن اسلامي"
حجت الاسلام دکتر محمدرضا رجب نژاد (مدير محترم گروه تاريخ علوم پزشکي دانشکده طب ايراني دانشگاه علوم پزشکي ايران) به عنوان استاد اين همايش اشاره کردند:
براي ساختن تمدن نوين اسلامي نياز به بازسازي نقاط قوت در تمدن دوره اسلامي (قرن سوم و چهارم هجري) داريم، از جمله دستآوردهاي آن دوره که بسيار رونق داشت و موفق بود اخلاق پزشکي است که مي تواند الگوي خوبي براي ما باشد.
جايگاه ايرانيان در اخلاق پزشکي در تمدن اسلامي، برتر از ديگر تمدن هاست، هيچ دوره اي ما در تاريخ تمدن ايران نميبينيم که اطباي ايراني از پزشکي در خلاف منافع انساني استفاده کرده باشند و هيچ طبيبي را نمي توان پيدا کرد که از طب سوء استفاده هاي مادي کرده باشد، براي مثال هيچ گاه پزشکان ايراني از داروپزشکي در ساختن سمّ و زهر استفاده نکردهاند. اينجاست قاطعانه مي توان گفت که اخلاق پزشکي در تمدن ايران ـ اسلامي رقيب ندارد و سالها جلوتر از ديگر تمدن هاست.
ازاين رو اهمّ وظايف پزشک و جامعه پزشکي مبتني بر اخلاق پزشکي را مي تواند در امور زير برشمرد:
- توصيه به پيشگيري: تفاوت طب ايران باستان و ايران دوره اسلامي با طب ديگر تمدن ها اين بود که اساس آن بر «حفظ الصحّه» بود، يعني کاري کنيم که کسي بيمار نشود در حالي که اساس پزشکي در تمدن هاي ديگر درمان محور بود. البته اين نگاه اطباء در دوره تمدن اسلامي از آنجا ناشي مي شد که چون درمان بيمار بر پزشک واجب است، از باب مقدمه الواجب، آموزش و پيشگيري نيز بر او واجب است.
- طبيب تنها پناهگاه بيمار در دنيا بود و هيچکس نزديکتر به بيمار از او نبود. بنابراين تسکين دهنده آلام روحي و جسمي بيمار، پزشک و کادر درماني است.
- مدارا و خوشرفتاري از سوي طبيب: از منظر اخلاق پزشکي در تمدن اسلامي، صفت بارز طبيب نسبت به بيمار بايد مدارا و شفقت باشد.
- اهتمام جدي نسبت به حقوق بيمار
- عدم تمايز بين بيمار فقير و بيمار غني: البته اطباي تمدن اسلامي پا را از اين فراتر گذاشته و اساس نگاه آنها بيشتر به فقراء بود، نه اغنياء.
- تمايز بين طبابت و تجارت: اطباي قديم به دنبال تجارت و درآمدزايي از طريق طبابت نبودند.
- توجه کامل به بيمار و جلب اعتماد بيمار: تا پزشک خود را به طور کامل به بيمار معرفي نکند و تا بيمار به او اعتماد نکند، ارتباطي صورت نمي گيرد ودر نهايت درماني اتفاق نمي افتد.
- امانتداري پزشک و کادر درماني
- رعايت تقوا و چشم پوشي از محارم: از آنجا که بيمار همه هستي خود را در اختيار پزشک قرار مي دهد، پزشک خود را در پيشگاه خداوند در برابر اين بيمار مسئول مي دانست.
- دقت در اوامر و نواهي مرتبط به بيمار در حدود الهي: از آنجا که بيمار، طبيب را اهل خبره و طبابت را مقدّس مي داند پس حرف شنوي دارد، اينجاست که طبيب بايد در اوامر و نواهي به بيمار دقت نظر داشته باشد.
- رازداري پزشک: رازداري و و محرم اسرار بودن پزشک ، اساس اعتماد بين بيمار و طبيب بوده است.
- حدود استفاده از دارو: بدين معنا که پزشکان در تجويز دارو خيلي دستشان باز نبود، تا جايي که مي توانستند با تغذيه درمان کنند اولويت با تغذيه بود و اگر چاره اي نبود رو به دارو مي آوردند. البته آن هم با اولويت داروهاي مفرده نسبت به داروهاي ترکيبي.
- از آنجا که طبيب خودش را در پيشگاه خدا مسئول مي ديد، نگاه او به موضوع درمان کاملاً موحدانه بود و درمان را از نزد خداوند مي¬دانست. بنابراين وجدان، انصاف و رضاي خدا، تمام همّ و غم طبيب بود. لذاست امام علي(ع) مي فرمايند: «من تطبّب فلْيتّق اللّه و لْينصحْ وليجتهدْ؛ هر که طبابت مي کند بايد از خدا بترسد و خيرخواه باشد و سعي خود را به کار برد». (دعائم الاسلام: ج 2 ، ص 144 )
- ايمان طبيب مهمترين ويژگي او بود. طبيب در طب اصيل ايراني ـ اسلامي، مي بايستي ايمان خودش را تقويت مي کرد چه اين که طبيبي که ايمان ندارد و گناه مي کند درواقع به خود ظلم مي کند و از کسي که به خود ظلم مي کند چه انتظار است که به ديگري ظلم نکند.
- خير خواه بودن طبيب: توجه به دردهاي بيمار و همراهي با او و حتي توجه به ديگر مشکلات بيمار از روحيات اطباي قديم بود که از تعبير به روحيه ايثارگري پزشک مي شد.
- خود خواه نبودن طبيب: طبيبي که خودخواه باشد هرگز به فکر نفع رساندن به بيمار نيست بلکه برعکس فقط به جلب منافع براي خود نظر دارد.
لازم به ذکر است متن کامل نشست مذکور پس از آماده سازي از طريق کانال تلگرامي ميز معارف و سايت پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامي به نشاني http://cissi.ir در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت.
: