شب قدر، شب استغاثه شمعها
شب قدر، فرصتي در دل فرصت و موهبتي افزون بر موهبت ديگر است. براي آنها که آن همه شب را از دست دادند، فرصتي ديگر روي نمود تا اين بر جاي ماندگان از قافله رمضان را به قافله برساند، و آنها را هم پاي شب زنده داران اين شب و بيداران اين لحظه ها قرار دهد و خدا در اين شب سرنوشت و تقدير، حتي کم ترين بهانه را هم در توجيه گنه کاري بندگانش مي پذيرد و ناچيزترين عذرخواهي را هم قبول مي کند و اين گونه هست که پروردگار در اين شب، آسان مي بخشد و به سادگي قبول توبه مي کند و بيش از هر زمان ديگر دعاها را مستجاب مي کند و رحمت و مغفرت خود را به حراج مي گذارد تا ارزان تر از هر وقت ديگر به پاي تو ـ اگر خريدار باشي ـ بريزد و ساده و کم خرج، آن همه فيض و کرامت را نثار تو کند و اينک همه چيز براي سودي بزرگ آماده است، و همه درهاي رحمت باز است، و همه جور بهانه و عذرخواهي در کوتاهي ها و تبه کاري ها و کژي ها پذيرفته مي شود و آدمي چه نگون بخت خواهد بود که در کنار اقيانوس باشد و لبي تر نکند و دستي به آب نرساند.
از سر کوي تو هر کاو به ملالت برود نرود کارش و آخر به خجالت برود
سالک از نور هدايت ببرد راه به دوست که به جايي نرسد گر به ضلالت برود
اي دليل دل گمگشته، خدا را مددي که غريب ار نبرد ره به دلالت برود
حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامي بو که از لوح دلت نقش جهالت برود